سفارش تبلیغ
صبا ویژن
























حسین سالار قلبها

امام حسین (علیه السلام) یاران بسیار جوان مردی داشت. همه آن ها تا آخر، ثابت قدم بودند. سخن امام (علیه السلام) که فرمود: «بروید، من بیعتم را از شما برداشتم»، در شب عاشورا نبوده؛ بلکه وقتی خبر شهادت مسلم به حضرت رسید، این سخن را فرمود.1 آن هایی که رفتنی بودند، همان هنگام رفتند و پس از آن ماجرا دیگر کسی از آن حضرت جدا نشد.
در شب عاشورا امام حسین(علیه السلام) به خیمه خواهر خود، زینب (سلام الله علیها) رفت و با او سخن گفت. حضرت زینب (سلام الله علیها) به ایشان عرض کرد : «برادر، مبادا یارانت فردا تو را رها کنند؛ مانند آن هایی که پدر و برادرم را تنها گذاشتند!» امام فرمود: «نه! من آن ها را امتحان کرده ام. دلاور و غرّنده، و با صلابت و استوارند، اشتیاق آنان بر کشته شدن در رکاب من مانند اشتیاق طفل شیر خوار به پستان مادرش، است. جوان مردانی هستند که سینه سپر کرده اند و به مرگ، لبخند می‌زنند».سخن امام گویای این مطلب است که یارانش را خوب می‌شناسد و به آن ها اطمینان دارد. همه ما انسان‌های جوان مرد و کسانی را که به عهد و پیمان خود پایبند هستند و به قولی پای حرف شان می‌ایستند، دوست می‌داریم و از آنان که به عهد خود وفا نمی‌کنند، بیزاریم.
نافع سخنان امام و خواهرش (سلام الله علیهما) را شنید، خود را به خیمه اصحاب رساند و ماجرا را به حبیب بن مظاهر بازگفت. حبیب گفت: «شگفتا! خواهر امام، هنوز به ما شک دارد؟» حبیب به همراه اصحاب، در پیش گاه خیمه حضرت زینب (سلام الله علیها) حاضر شدند و گفتند: «ما به بیعت خود وفاداریم». در این میان وقتی که قمر بنی هاشم (علیه السلام) از ماجرا خبر دار شد، جوانان اهل بیت (علیهم السلام) را به کنار خیمه حضرت زینب (سلام الله علیها) فرا خواند و همه آن ها شب عاشورا در برابر حضرت زینب (سلام الله علیها)، با اباعبدالله (علیه السلام) بیعت مجدّد نمودند.



آیا امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) چنین اصحابی خواهند داشت؟
ما نخواسته یا نتوانسته ایم یارانی همانند یاران امام حسین (علیه السلام) برای حضرت مهدی (ارواحنافداه) باشیم. برخی گمان می‌کنند که آماده اند و با این وجود، آن حضرت نمی‌آید! ولی او معصوم است و در تشخیص اشتباه نمی‌کند. اشکال از ماست. ما ادّعای یاری حضرت را داریم ولی در واقع در خدمت امام خود نیستیم.
مدّتی پیش، توفیقی نصیبم شد تا دعای ندبه را در حرم حضرت عبّاس (علیه السلام) بخوانم. احساس عجیبی به من دست داد که برایم تازگی داشت. وقتی وارد صحن شدم، به آن حضرت عرض کردم: «اگر شما نبودی، ما شیعه ها به چه کسی افتخار می‌کردیم؟ تو امام ما را تنها نگذاشتی». حضرت عباس (علیه السلام) آبروی شیعیان را حفظ کرد. به همین دلیل، امام حسین (علیه السلام) نیز قدردانی نموده و دست برادر را بوسید.
دوستی با امام حسین (علیه السلام) مختصّ تاسوعا و عاشورا و محرّم نیست. امام (ارواحنافداه) ، مردانی می‌خواهد که همیشه پا در رکاب و مطیع ولایت بمانند. حضرت اباعبدالله (علیه السلام) نامردها را دفع می‌کند. شیوه امام از ابتدای کار تا منزل آخر همین بوده است و کربلا نقطه عطف و پایان کار است. آن جاست که امام کار را یکسره کرد؛ خوب ها را در کنار خویش نگه داشت و دست رد به سینه کسانی زد که اهلیّت نداشتند.
ما نیز امروز باید تکلیف خود را با امام زمان خویش روشن کنیم. اگر برای جدا شدن از امام خود به دنبال بهانه باشیم، پذیرفته نخواهیم شد. این آمادگی پذیرش، در یک آن حاصل نمی‌شود؛ بلکه باید مقدّمات آن را از پیش فراهم کرده باشیم. در روایتی از حضرت ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) آمده است:
«فَإنَّ أَمْراً یَبْغَتُهُ فَجْأَةً حینَ لا تَنْفَعُهُ تَوْبَـةً وَ لا یُنْجیهِ مِنْ عِقابِنا»
امر ما ناگهانی است و در هنگامی می‌رسد که توبه و بازگشت سودی ندارد و پشیمانی از گناه، از کیفر نجاتش نمی‌بخشد.
یعنی در یک لحظه نمی‌توان ایمان پیدا کرد؛ چون دل، در یک آن به باور نمی‌رسد و رسیدن به ایمان، مستلزم پیمودن راهی طولانی است. باید به دستورهای شرع و قوانین الهی یک به یک عمل کنیم و از برکات مجالس امام حسین (علیه السلام) برای اهل عمل شدن، بهره مند شویم تا در نهایت به هدایت حقیقی پیدا کنیم. در قرآن کریم آمده است:
«وَ اعْبُدْ رَبَّکَ حَتّی یَأْتیکَ الْیَقینُ»؛بندگی کن، تا به مرحله یقین و باور برسی.








نوشته شده در شنبه 90 دی 24ساعت ساعت 12:21 صبح توسط سید.محمد علی شهرام شمس| نظر بدهید

مرجع دریافت ابزار و قالب وبلاگ
By Ashoora.ir & Night Skin